لبخند خارجي
جك
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
بهترين پايگاه موسيقي ايران
دنیای شیرین انگلیسی
همه چیز
چمنزار بي پايان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان لبخند خارجي و آدرس 4smile.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 36
بازدید کل : 9833
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


نويسندگان
alireza

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 13 خرداد 1390برچسب:, :: 14:10 :: نويسنده : alireza

An overweight blonde consulted her doctor for advice.
The doctor advised that she run 10 miles a day for 30 days.
This, he promised, would help her lose as much as twenty pounds.

The blonde follows the doctor's advice, and, after thirty days, she was pleased to find that she'd indeed lost twenty pounds.

She phoned the doctor and thanked him for the wonderful advice which produced such effective results. At the end of the conversation, however, she asked one last question:

"How do I get home, since I am now 300 miles away?"

مخ تعطیل برای رژیم لاغری رفت پیش دكتر

دكتر به او گفت كه تا 30 روز روزی ده مایل باید بدوی

مخ تعطیل به توصیه دكتر گوش كرد و بعد از یك ماه خوشحال از اینكه 20 پوند وزن او كم شده است به دكتر تلفن زد تا از این تجویز فوق العاده ی دكتر  كه چنین تاثیر فوق العاده ای داشته است تشكر كند

وقتی داشت از دكتر خداحافظی می كرد پرسید می تونم آخرین سوالم را بپرسم: چطور برم خونه آخه می دونی من 300 مایل از خونه دور شده ام 

 
یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:, :: 8:26 :: نويسنده : alireza

 

A guy1 found a penguin2 and showed3 him to a policeman.

The policeman said, “Take that penguin to the zoo, now.”

Next day the policeman sees the man with the penguin again.

The policeman stops the guy and says, “What on earth are you doing with that penguin?”

The guy says, “What is there to do? Yesterday I took him to the zoo and now I'm taking him to the movies4.”

Dictionary:


 

 

 

 

 

 

 

 

1-         شخص                   3- نشان دادن

2-         پنگوئن                   4- سینما

 

 

مردی پنگوئن را پیدا می  كند و آن را به پلیس نشان می دهد

پلیس  به مرد میگه كه پنگوئن  راهمین الان به باغ وحش ببرد

روزبعد پلیس دوباره مرد را با پنگوئن  می بیندش

او را متوقف می كند و می گوید :با اون پنگوئن  چیكار می كنی؟

مرد جواب می دهد: چیكار باید بكنم دیروز بردمش باغ وحش و حالا هم دارم می برمش سینما

 

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد